برای من{پایان عاشقی}
ویو یونگی
باورم نمیشه تو همچنین شرایطی باید بهش دروغ میگفتم تا نجاتش بدم
همه اون ادمها رو دیدم که اسلحه به دست پشت وسیله ها قایم شده بودند و حتی اون مرده که سها رو تحدید کرد
همه و همه رو دیدم
شاید دیگه نتونم ازش معذرت بخوام ولی اون زنده بمونه تمام چیزیه که من میخوام به چند نفر گفتم تا از اون عمارت خراب شده بیرونش کنن و ما هم شروع کردی من تیر اندازی که قسمتی از بدنم سر شد
؟:زرنگی مستر مین
چاقویی به شکمم برخورد کرده بود ولی باید ادامه میدادم
اون صورت زیبای سها همش جلوی چشمام بود ولی من اونو از خودم رونده بودم و دیگه دیر بود
تیر اندازی میکردم ولی با چشمهای تار
که با منفجر شدن نارنجکی چشمام سیاهی رفت
و خون از دهنم جاری شد
الان نزدیک 3 ساله که از اون ماجرا میگذره
سها ازدواج کرد و احساس میکنم اون تونست عشق واقعیش رو پیدا کنه
داشتم با بالاترین سرعت میروندم و یه همه چیز سرد نگاه میکردم
من دیگه اون مافیای بزرگ کره نبودم که همه براش سر خم کنن
الان این منم که برای همه سر خم میکنم تا یه خبر ازش بگیرم
ولی هیچ وقت اخرین حرفش رو توی مهمونی رو به دوستش یادم نمیره :تنها مردی که عاشقش شدم اما میدونم یه روز تنهام میزارو میره با این حال هر روز بیشتر عاشقش میشم !!{استوری هایلایت شوگا}
پایان
باورم نمیشه تو همچنین شرایطی باید بهش دروغ میگفتم تا نجاتش بدم
همه اون ادمها رو دیدم که اسلحه به دست پشت وسیله ها قایم شده بودند و حتی اون مرده که سها رو تحدید کرد
همه و همه رو دیدم
شاید دیگه نتونم ازش معذرت بخوام ولی اون زنده بمونه تمام چیزیه که من میخوام به چند نفر گفتم تا از اون عمارت خراب شده بیرونش کنن و ما هم شروع کردی من تیر اندازی که قسمتی از بدنم سر شد
؟:زرنگی مستر مین
چاقویی به شکمم برخورد کرده بود ولی باید ادامه میدادم
اون صورت زیبای سها همش جلوی چشمام بود ولی من اونو از خودم رونده بودم و دیگه دیر بود
تیر اندازی میکردم ولی با چشمهای تار
که با منفجر شدن نارنجکی چشمام سیاهی رفت
و خون از دهنم جاری شد
الان نزدیک 3 ساله که از اون ماجرا میگذره
سها ازدواج کرد و احساس میکنم اون تونست عشق واقعیش رو پیدا کنه
داشتم با بالاترین سرعت میروندم و یه همه چیز سرد نگاه میکردم
من دیگه اون مافیای بزرگ کره نبودم که همه براش سر خم کنن
الان این منم که برای همه سر خم میکنم تا یه خبر ازش بگیرم
ولی هیچ وقت اخرین حرفش رو توی مهمونی رو به دوستش یادم نمیره :تنها مردی که عاشقش شدم اما میدونم یه روز تنهام میزارو میره با این حال هر روز بیشتر عاشقش میشم !!{استوری هایلایت شوگا}
پایان
۲.۰k
۱۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.